گلچین ضرب المثل های انگلیسی بخش 32:

ساخت وبلاگ

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 32:

 

A fortress and a woman that comes to parley is willing to yield.

قلعه ای که برای صلح و زنی

که برای رفاقت آمده است

هر دو شل کرده اند، سفت بگیر

قلعه فتح است و زن مخش زده است.

 

She is neither maid, wife, nor widow.

این زن نه دختر است، نه همسر، نه بیوه است.

 

Every one wants to go to heaven but nobody wants to die.

همگان طالب رفتن به بهشت اند، اما

هیچ کس نیست که طالب بشود مردن را.

 

Naked as a needle.

مثل یک سوزن برهنه.

 

The head and feet kept warm,

The rest will take no harm.

در زمستان سر و پای تو اگر گرم بماند

سوز سرما به تنت هیچ زیانی نرساند.

 

The will of a woman is always her reason.

میل یک زن همیشه منطق اوست.

 

He has nothing to eat and yet invites guests.

ندارد بهر خوردن هیچ یارو

و مهمان نیز دعوت می کند او.

 

One is no number.

یک عددی نیست.

 

He hath but one fault.

در وجود او به جز یک عیب نیست

(: این که از هر خوبی و لطفی بری است).

 

Every Jack has his Jill.

هر جکی جیل خودش را دارد.

 

Do not go near the water until you learn how to swim.

طرف آب نرو تا روزی

که تو آداب شنا آموزی.

 

Painters and poets have leave to lie.

دروغ شاعر و نقاش جایز است و مباح.

 

Beauty provoketh thieves sooner than gold.

از طلا زودتر دلربایی

می کند دزدها را هوایی.

 

Love is the loadstone of love.

عاشقی آهن ربای عاشقی است.

 

A child’s bird and a boy’s wife are well used.

خوب استفاده می شود از این دو طفلکی:

از همسر جوانکی و مرغ کودکی.

 

The spirit is willing but the flesh is weak.

روح می خواهد، ولی تن ناتوان است.

 

Where nothing is, a little doth ease.

هیچ چیزی هرکجا موجود نیست

اندکی هم موجب آسودگی است.

 

A woman that is wilful is the worst plague.

بدترین طاعون زنی یک دنده است.

 

Where nothing is, a little goes a long way.

هیچ چیزی گر نباشد در میان

اندکی راه درازی می رود.

 

The pot calls the kettle black.

به کتری دیگ می گوید سیاهی.

 

Where nothing is, nothing can come on’t.

هیچ چیزی گر نباشد در میان

هیچ چیزی درنمی آید از آن.

 

Life is just a bowl of cherries.

زندگی یک کاسه گیلاس است و بس.

 

A friend at court is better than a penny in the purse.

دوستی داشتن اندر دربار

بهتر از یک پنی اندر جیب است.

 

One half of the world laughs at the other half.

نیمی از مردم دنیا به دگرنیمۀ آن می خندند.

 

He that would hang his dog gives out first that he is mad.

او که می خواهد سگش را زد به دار

چو بیندازد سگ او هست هار.

 

Ex ungue leonem. – By his claw the lion.

می توان یک شیر را از پنجۀ او هم شناخت. (لاتین)

 

If we shut the nature out of the door, she’ll come in at the window.

گر طبیعت را ز در بیرون کنیم

از میان پنجره وارد شود.

 

Malice finds many faults.

خباثت عیب بسیاری بیابد.

 

A foul morn may turn to a fair day.

ای بسا یک صبح طوفانی بد

درنهایت روز آرامی شود.

 

A hungry wolf is not at rest.

یک گرگ گرسنه بی قرار است. (پرتغالی)

 

Near is my purse, but nearer is my soul.

گرچه نزدیک است جیب من به من

روح من باشد ولی نزدیک تر.

 

Beware of Greeks bearing gifts.

حذر کن ز یونانیانی که سوغاتی آرند.

 

You may draw him which way you will, with a twine thread.

با یک نخ دولایه توانی

او را به هر طرف بکشانی.

 

One, but that one a lion.

یکی باشد؛ ولی یک شیر باشد. (یونانی)

 

The near love by craft maketh the far love loathed.

به نیرنگ و به افسون عشق نزدیک

ز عشق دور بیزارت نماید.

 

Do not bite off more than you can chew.

بیش از آنچه بتوانی بجوی گاز نزن.

 

It is a pain both to pay and pray.

چه زوره واسۀ اون که دو کارو باس کنه

هم اسکناس بسلفه، هم التماس کنه.

 

Fortune favours the brave.

بخت یار دلیرمردان است. (لاتین)

 

Give a man luck, and throw him into the sea.

تو به یک مرد فقط شانس بده

و بینداز به دریا او را.

 

Promising and performing are two things.

قول و عمل دو چیزند.

 

Nothing agreeth worse than a lady’s heart and a beggar’s purse.

قلب یک بانو و جیب یک گدا

سخت ناجورند با هم این دو تا.

 

Time cures sorrow.

زمان بر غصه مرهم می گذارد.

 

Nearest the king, nearest the widdie.

نزدیک ترین فرد به سلطان

نزدیک ترین فرد به دار است.

 

There is no smoke without fire.

هیچ دودی بدون آتش نیست.

 

The days follow each other and are not alike.

روزی اندر پی روز دگری است

هیچ یک چون دگری نیست که نیست. (فرانسوی)

 

Her face is her fortune.

چهرۀ این دخترک اقبال اوست.

 

Thou shouldst not tell thy foe when thy foot sleeps.

زمانی که پای تو خوابیده باشد

نباید که این را به دشمن بگویی.

 

Words are but words.

واژه ها واژه اند و دیگر هیچ.

 

A friend to all is a friend to none.

هرکسی دوست هر انسانی است

دوست هیچ کسی نیست که نیست. (یونانی)

 

Experience is the mistress of fools.

تجربه معشوقۀ بی عقل هاست.

 

Straws tell which way the wind blows.

برگ های کاه می گویند باد

از کدامین سوی بر ما رو نهاد.

 

Hypocrisy is a homage that vice pays to virtue.

ریاکاری ادای احترام شر به خیر است. (فرانسوی)

 

Draw the snake from its hole by another man’s hand.

جهد کن با دست فرد دیگری

مار را از لانه بیرون آوری.

 

One tongue is enough for a woman.

زنی را زبانی کفایت کند.

 

Foxes, when they cannot reach the grapes, say they are not ripe.

«انگورهایی نارس اند»

این گفتۀ روباه بود

آن موقعی که دستش از انگورها کوتاه بود.

 

Beware the Ides of March.

بترس از نیمۀ مارس.

(روز نحسی است. ژولیوس سزار را هم در نیمۀ ماه مارس کشتند.)

 

Tell me what company you keep, and I will tell you who you are.

تو بگو تا همدم و یار تو کیست

تا بگویم گوهر و ذات تو چیست.

 

The sight of you is good for sore eyes.

تماشایت شفای چشم درد است.

 

He that leaves certainty and sticks to chance,

When fools pipe he may dance.

او که امر قطعی ای را ول کند

بعد آویزد به شانس و اتفاق

موقعی که ابلهان نی می زنند

ای بسا که قر دهد بااشتیاق.

 

With will one can do anything.

با اراده می توان هر کار کرد.

 

برگرفته از کتاب فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی؛ گردآورنده و مترجم: مهدی احمدی

beytolqazal...
ما را در سایت beytolqazal دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbeytolqazala بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 4:46