بازی عشق عینهو کشتی است
قد مشت منی و مال منی
خاصه وقتی بدون سوتینی
گرچه جنس لطیف و ریقویی
تو حریف نبرد تن به تنی
سوسک را دیدی و نترسیدی؟
تو عزیزم، نه زن، که شیرزنی
ولی این عشق عینهو کشتی است
بدنی در نبرد با بدنی
کشتی نابرابری بینِ
ماده گنجشک و نره کرگدنی
تو قدم بر تشک که بگذاری
گور خود را به دست خود بکنی
باخت را داده، گریه را کرده
سوسک را دیده، جیغ را بزنی!